گفت وگو با رئیس هیئت مدیره انجمن سرمایه گذاری خطرپذیر ایران
نقش دولت در توسعه فعاليتهاي دانش بنيان و استارتآپي، نقش بسيار حائز اهميتي است. رضا زرنوخي، مديرعامل و عضو هيئت مديره صندوق مالي توسعه تکنولوژي ايران و رئيس هيئت مديره انجمن سرمايه گذاري خطرپذير، در گفت وگو با دانش بنيان تاکيد دارد که بيشترين نقش دولت براي کمک به ويسيها پوشش بخشي از ريسک سرمايه گذاري است که ميتواند بخشهاي سنتي سرمايه گذاري کشور را با سرعت بيشتري به اين حوزه جذب کند. از سوي ديگر، اصلاح برخي مقررات مالياتي و همچنين نظام حسابداري ميتواند به رشد ويسيها کمک کند. او درباره آينده اين اکوسيستم هم تاکيد ميکند: «دستاوردهاي سالهاي اخير و فراهم شدن بخشي از زيرساختهاي اکوسيستم نوآوري و استارتآپي که از سوي معاونت علمي و فناوري و برخي نهادها انجام شده، آينده خوبي را نشان ميدهد. اميدوارم که يکي از بهترين دستاوردهاي حوزه اقتصاد دانش بنيان، توسعه صنعت ويسي در کشور باشد. سرمايه گذاريهاي چند سال اخير روي استارت آپها موجب اميد و انگيزه کارآفرينان جوان شده است.» به گفته او، اگر بخواهيم آماري صحبت کنيم و اقتصاد دانش بنيان در توليد ناخالص ملي سهمي حداقل دو درصدي را داشته باشد، بازار بيش از 35 هزار ميليارد توماني پيش روي شرکتهاي دانش بنيان خواهد بود و در صورتي که سهم خدمات را هم افزايش دهيم، بازار بزرگ 100 هزار ميليارد توماني براي شرکتهاي استارتآپ و دانش بنيان در بخشهاي مختلف اقتصادي قابل پيش بيني است.
چرا وضعيت ويسيها در ايران چندان چنگي به دل نميزند؟
قضاوت در مورد تامين مالي نوآوري و سرمايه گذاري خطرپذير در ايران، بدون آشنايي با ساختار نظام تامين مالي اقتصاد کشور امکانپذير نيست. نظام تامين مالي در کشور از سالهاي خيلي دور، مبتني بر نظام بانکي و بر پايه ارائه تسهيلات و وام بنا شد و متاسفانه بخش اعظم تامين مالي براي بخشهاي مختلف اقتصادي اعم از صنعت و خدمات به عهده بازار پول (بانک) است و نقش بازار سرمايه (بورس) در مقايسه با وضعيت جهاني نامطلوب است. اين نکته نشان ميدهد که ميل به دريافت وام در قبال تضمين و وثيقه بيشتر مورد اقبال واقع ميشود و مشارکت و واگذاري سهام در قبال منابع مالي در اولويت قرار نميگيرد. با عنايت به موارد فوق، ويسي يک روش سرمايه گذاري پيشرفته است که در قبال سهام شرکتها، منابع مالي و خدمات توسعه کسبوکار را در اختيار کارآفرينان و شرکتهاي فناور قرار ميدهد و بديهي است که در ايران توسعه صنعت ويسي مورد کملطفي نهادهاي مالي قرار ميگيرد. چراکه همه مقررات و ضوابط و آيين نامه هاي مرتبط و حتي آموزش مديران نهادهاي مالي و پولي براساس مقررات بازار پول (بانک) شکل گرفته و تغيير نگرش نيازمند قوانين جديد، آموزش نيروي انساني و تجربيات موفق سرمايه گذاري خطرپذيري در کشور خواهد بود. با اين وجود، روند رشد سرمايه گذاري خطرپذير ويسي در کشور در سالهاي اخير مناسب ارزيابي ميشود و با شکل گيري نهادهاي ويسي و انجام سرمايه گذاريهاي موفق موجب اقبال صاحبان سرمايه شده است.
هرچند حوزه استارتآپها و شرکتهاي دانش بنيان هنوز در دوران جواني خودش به سر ميبرد، اما نياز اين اکوسيستم به سرمايه گذاري بسيار فراتر از چيزي است که در حال حاضر اتفاق ميافتد.
به نکته خوبي اشاره کرديد. روند رو به رشد اکوسيستم استارتآپي و شرکتهاي دانش بنيان ضرورت شکل گيري نظام تامين مالي مناسب با آنها را نشان ميدهد؛ اما همانطور که پيشتر گفتم، نياز به اصلاح رويکرد در کليت نظام مالي کشور وجود دارد که به تدريج اتفاق ميافتد و نبايد انتظار تغيير يک شبه داشت؛ اما عوامل ديگري هم هستند که ميتوانند اين مسير را بهبود بخشند. يکي از اين عوامل فرهنگسازي سازمانهاي متولي اقتصاد دانش بنيان است که از تکرار روشهاي قديمي تدوام يا کمک بلاعوض به شرکتها خودداري کنند و نگذارند فرهنگ استفاده از حمايت دولتي و وام ارزانقيمت در بين شرکتها و کارآفرينان فناور شکل گيرد. همچنين نبايستي دستگاههاي دولتي به صورت مستقيم درگير تامين مالي استارتآپها و شرکتهاي دانش بنيان شوند تا شرکتها آمادگي ارائه طرح خود به سرمايهگذار و طي فرايندهاي ارزيابي تخصصي و مذاکرات مرتبط را در تقابل با ويسيها يا صندوقهاي تخصصي ياد بگيرند. حضور مستقيم دستگاه دولتي باعث عدم رعايت فرايندهاي مربوطه شده و شرکتها را عادت به نامه نگاري و جلسات حضوري براي دريافت پول دولتي و عدم ارزيابي دقيق ميکند. عامل ديگر ارائه نتايج و عملکرد موفق از سرمايه گذاري ويسي است که اين اتفاق در دو سال اخير افتاده و نمونه هاي موفقي که باعث رشد شرکتهاي استارتآپي و ارزش افزوده مناسب اقتصادي آنها شده، عرضه شده اند، ولي بايد اين نمونه ها بيشتر شوند. عامل بعدي فراهم کردن مقررات و ضوابط تسهيلگر براي رشد ويسيها در کشور است. در کشورهاي موفق دنيا، براي توسعه صنعت ويسي مشوق هايي مانند معافيت مالياتي يا پوشش ريسک را براي سرمايه گذاران ارائه ميکنند تا صاحبان سرمايه راغب شوند سرمايه هاي خود را از ساير بخشهاي سنتي به سمت تامين مالي کارآفرينان جوان و نوآور و خلاق حرکت دهند. يک عامل ساختاري هم مربوط به توسعه نيروي انساني متخصص در مهارتهاي مختلف ويسي مانند غربالگري، ارزيابي موشکافانه، قراردادهاي حقوقي و استراتژي خروج و... ويسي است که متاسفانه در رشته هاي دانشگاهي متعارف اثري از آنها وجود ندارد و نهادهاي تخصصي مانند انجمن سرمايه گذاري خطرپذير و سازمان بورس و برخي تشکلهاي خصوصي در اين زمينه نقش اساسي دارند.
استفاده از سرمايه گذاري جسورانه در کدام يک از حوزه هاي اقتصادي ايران اعم از خدمات، کشاورزي و صنعت در کشور بيشتر است؟
براساس گزارش انجمن سرمايه گذاري خطرپذير، حوزه هاي آيسيتي و بايوتکنولوژي بيشترين جذب ويسي را داشته اند.
فکر ميکنيد سرمايه گذاراني که در اين حوزه فعاليت ميکنند، احتياج دارند که دولت يا نهاد خاصي از آنها پشتيباني کند تا فعاليت و ريسک پذيريشان را افزايش دهند؟
توسعه صنعت ويسي در کشور نيازمند قانونگذاري خاص در کشور خواهد بود که يک بخش آن مربوط به اصلاح قانون تجارت براي سهولت تعامل با شرکتهاي نوپاست. به عنوان مثال ادغام و اکتساب M&A جزو مسائل اصلي سرمايه گذاري ويسي است که در ايران وجود ندارد. همچنين تشکيل صندوقهاي ويسي با زمان فعاليت مجدد مشخص نشده است. بيشترين نقش دولت براي کمک به ويسيها، پوشش بخشي از ريسک سرمايه گذاري است که ميتواند بخشهاي سنتي سرمايه گذاري کشور را با سرعت بيشتري به اين حوزه جذب کند. از سوي ديگر، اصلاح برخي مقررات مالياتي و همچنين نظام حسابداري ميتواند به رشد ويسي کمک کند. اين موارد را انجمن ويسي ايران با همکاري معاونت علمي فناوري و مرکز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي در دست پيگيري دارد.
شما نقش استارت آپها و شرکتهاي دانش بنيان را در جذب سرمايه گذار چطور ميبينيد؟
از آنجا که فرايندهاي ويسي براي انتخاب شرکت مناسب و استارتآپ خوب، تخصصي و زمانبر است، اين شرکتها بايد آمادگي لازم را براي ارائه هاي تخصصي و تهيه عملکرد مناسب در قالب KPIها محصول و بازار و تيم اجرا و مذاکره داشته باشند تا تعامل مناسبي را برقرار کنند. طي اين مراحل که گاهي زمان زيادي را ميگيرد، نيازمند صبر و حوصله و اعتماد متقابل است که بايد از سوي مديران استارتآپها و شرکتهاي دانش بنيان رعايت شود. از سوي ديگر فرهنگ پذيرش شريک و سهامدار به جاي دريافت وام با وثيقه کم چالش جدي شرکتهاي دانش بنيان در ايران است که اميدواريم به مرور حل شود. از سوي ديگر شرکتهاي ويسي هم بايد اطلاعرساني کافي از نحوه تعامل، ارزشگذاري و فرايندها و نحوه دخالت حقوقي خود را به استارتآپها و کارآفرينان فناور ارائه کنند تا اين تعامل بهتر صورت گيرد.
آيا به آينده اين اکوسيستم و افزايش سرمايه گذاري جسورانه در کشور اميدوار هستيد؟
دستاوردهاي سالهاي اخير و فراهم شدن بخشي از زيرساختهاي اکوسيستم نوآوري و استارتآپي که از سوي معاونت علمي و فناوري رياست جمهوري و برخي نهادها انجام شده، آينده خوبي را نشان ميدهد و من خيلي اميدوارم که يکي از بهترين دستاوردهاي حوزه اقتصاد دانش بنيان، توسعه صنعت ويسي در کشور باشد. سرمايه گذاريهاي چند سال اخير روي استارتآپها موجب اميد و انگيزه کارآفرينان جوان شده است. اگر بخواهيم آماري صحبت کنيم و اقتصاد دانش بنيان در توليد ناخالص ملي سهمي حداقل دو درصدي را داشته باشد، بازار بيش از 35 هزار ميليارد توماني پيش روي شرکتهاي دانش بنيان خواهد بود و در صورتي که سهم خدمات را هم افزايش دهيم، بازار بزرگ 100 هزار ميليارد توماني براي شرکتهاي استارتآپ و دانش بنيان در بخشهاي مختلف اقتصادي قابل پيشبيني است. بنابراين اين بازار بزرگ نيازمند سرمايه گذاريهاي بزرگ به شيوه ويسي خواهد بود که بهشدت احتياج دارد نهادهاي تخصصي مالي و سرمايه گذاران حرفهاي به آن ورود کنند.
نقش دولتها در توسعه شرکتهاي دانش بنيان و استارتآپها را چطور ارزيابي ميکنيد؟
متاسفانه ورود نامناسب دولت به حوزه ويسي و عدم کارآيي روش حمايت مالي دولت، باعث کندي در رشد و توسعه صنعت ويسي شده است. شرکت دانش بنيان يا استارتآپي که با حمايت دولت پول دريافت ميکند و تعهدي بابت برگشت آن يا KPI ارائه نميکند، از مشارکت با ويسي دوري ميکند. همچنين نهادهاي ويسي در تعامل با شرکتهايي که وام ارزان يا بلاعوض دريافت کرده اند، مشکل دارند و در چالش ارزشگذاري و مسائل قراردادي گير ميکنند.
بنابراين هرگونه ورود مستقيم دولت به ارائه منابع مالي به شرکتهاي دانش بنيان و استارتآپها چه از طريق دستگاههاي دولتي باشد يا توسط صندوقهاي دولتي مانند صندوق نوآوري و شکوفايي، موجب انحراف در توسعه ويسي کشور خواهد شد و بايد معاونت علمي و فناوري و مسئولان کشور تدبير لازم را به کار گيرند تا اين امر اصلاح شود.
صنعت ويسي در ايران و جهان چه تفاوتهايي با هم دارند؟
صنعت ويسي در ايران نوپا و جوان است و هنوز مانند تجربيات بين المللي فراگير نشده است و تعداد نهادهاي ويسي براي مراجعه کارآفرينان و استارتآپها کم است. از سوي ديگر تجربيات موفق و دانش فني اين حوزه در دنيا پيشرفته شده و نيازمند انتقال دانش و تجربيات در قالب همکاري مشترک يا ايجاد صندوق ويسي مشترک هستيم.
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان